من سه روز در هفته میرم دم مغازه یکی از اقواممون وایمیستم اونجا با هیچکس کوچکترین صحبتی نمیکنم حتی یه کلمه بعد مغازه بغلی بوتیکه پسره شاگرده همش میاد از کنار مغازه ما رد میشه یا نگاه میکنه یا تا منو میبینه زیر لب آهنگ میخونه امروزم اومده بود جلوی مغازه ای که من داخلشم رو به روم وایساده بود داشت با موبایل حرف میزد با مشتری جوری که حرفاشو بشنوم یه روزم سرخیابون داشتم ماشین میگرفتم دیدم اینم اونجاست من قدم بلنده مانتوی مشکی بلند شبیه بارونی و عینک آفتابی زده بودم اصن با این تیپ همه ازم میترسیدن به جز این دیدم اینم داره میره سر خیابون ماشین بگیره منم منتظر تاکسی بودم این جلوتر از من وایساده بود تا منو دید اومد جلوتر سمت من منم پشت کردم بهش سوار ماشین شدم رفتم منظور داره؟؟؟؟