هروئین بود
ببین نفسش ب نفسم بند بود
ینی دق میکرد بدون من
بخاطرم ساعت ها رانندگی میکرد
میومد جلو خونمون ک فقط حست کنم
باباش خونوادش رفیقاش کارش همه چی ب کنار
اول من بودم
الویتش بودم
الان اصن انگار این آدم اون نیس
زمین تا آسمون تغییر کرده
الان هر چیز کوچیکی مهم تر از من شده