و تموم تلاشتو کردی که حل کنی همه چیو ولی بعضی وقتا انقد گیر میشن روت و کنترلش از دستت خارج میشه حتی ممکنه سر یچیزایی بخشی از خودتو از دست بدی ، بخشی از خودت که نوجوون و نونهال بوده=) بوده و هست حرف زدی و نشنیدنت و هی خودخوری کردی و از این ذره ذره ریختی و هردفه که ریختی وایسادی شاید درست شه و یموقع هایی بهتر شد یموقع هایی بدتر
موقع هایی ک نیاز داشتی بغل شی و یکی درکت کنه هیشکی نبود هیشکی! و حتی شبایی رو گذروندی که از مرگ برات بدتر بوده
ولی ببین! بازم اومدی جلو گذشت اون روزا نموند این روزام میگذره نمیمونه
میگن درد تا درسشو بهت یاد نده از بین نمیره
۲ روز خوبی روز ۳ ام باز حالت بد میشه و زور میزنی که خوب شی
ولی اون مشکلا و محیط مونده هنوز و چیزایی که باهاشون باید بجنگی زندگی هیچوقت اسون نبوده
یه سراشیبی رو به بالاس
بعضی وقتا یه دیوار بتنی هست هرچقد بخای پسش بزنی و بترکونیش که ادامه مسیر رو بری خسته تر از قبل میشی و حالت بد میشه
ولی وقتی ببینی دوطرف دیوار بتنی بازه میتونی دور بزنی دیوار رو و ردشی! زندگی ام همینه
تو نمیخای بمیری درواقع میخوای از این شرایط دور شی و نباشی تو این موقعیت! خدا مارو اورده اینجا به حال خودمون ولمون نمیکنه که
خودشم بارها گفته:) منم یسال پیش حالم عین تو بود فک کردم اخرشه ولی باز وایسادم از خودش خواستم کمکم کنه
الان ۳۶۰ درجه زندگیم عوض شده
این اخر راه نیست:) بجای اینکه خودتو بزنی بترکونی چوب تو استین زندگی کن.
صبرکن یه فرصت دوباره به خودت بده:) مطمئن باش خدا ردیفش میکنه برات:)💙