دیشب عروسی داداشم بود داشتیم غذا میدادیم بعدش من خواستم رد بشم برم نوشابه بیارم گفت تو غذا ها را بده گفتم نوشابه بده اون طرف موندن بعدش خلاصه گفت تو نباشی که اصلا به حرف گوش نمیدی یه چند تا حرف دیگه هم بارم کرد دقیقا ما جایی بودیم که کل فامیل شوهرم بودن دختر خاله اش خواهرش ایناااا ... خیلییییییی حس بدی دارم
بچه ها پرسنل بود ولی ما مهمون هامون خیلیییی بودن مجبور شدیم خودمون غذا بدیم خیلیییی حس بدی دارم چیکار کنمم