۵ساله عروسی کردم حیاطمون مشترکه.همین یه پسر داره و تنهاست.بخدا آسایش واسم نذاشته روزی چندبار میاد،شوهرم شب کاره صبحا ساعت۷میادخونه،مادرشوهرمم سریع میاد اینطرف،ظهرا میاد،عصرا میاد،شبا هم میاد تا وقت خواب.شوهرم بارها باهاش صحبت کرده ک رعایت کنه اما فایده نداشته. بخدا بیماری اعصاب گرفتم همش با دخترم دعوا میکنم.دلم واسه دخترم کبابه ،دیگه عاجز شدم .خداروشاهد میگیرم اگه بچه نداشتم میرفتم طلاق میگرفتم اصلا آرامش ندارم...
توروخدا برام دعا کنید