واییییی خیلیییی سممممم بود
حالا مادر عروس طلاهای دخترشو در اورد البته پسر خالم خریده بود اونارو بعد فک کنید روز عروسی رفتن اتلیه و عکس اینا گرفتن سرویس طلا و النگو ها و ساعت و حلقه نشون خونه مادر عردس بود عروسیم تو خونه بود خلاصه خونه هم کوچیک بود تو اون هیری ویری مادر عروس گیر داد یا بیاید النگو هارو دستش کنید خلاصه سرویس انداختن گردن عروس و موقع انداختن النگو شد که چشمتون روز بد نبینه خواستن اسیتین لباس عردسو بدن بالا استین لبلستوری بود جر خورد النگو ها همم دوتا توشن شکستن و زن عمو و بچه اای عروس هم تو خونه سفره انداخته بودیم بعد خودمون باید نوشابه و اینارو سرو میکردیم نگو اون قسمت نوشابه تموم شده بود هیچی دیگه اونا هم قهر کردن رفتن 😐💔