من سنم بالاست شغل هم ندارم و مجردم . یکی از آشناها که ده دوازده سال ازم بزرگتر بود پیام داد و می گفت بریم بیرون . هی از خودش تعریف میکرد . هی میگفت تو چرا نمیری کار کنی چرا روزی 8 ساعت میخوابی چرا ماشین نداری چرا ال چرا بل ؟ چرا آزادی نداری نمیتونی هر موقع گفتم بیای بیرون ؟ خودش شب تا 2 یا 3 چت میکرد صبح میرفت سر کار . از این و اون حرف میزد فقط مثل زنها ایراد همه رو میگرفت . یه بار برگشته میگه تو بهت یه کم توجه میکنم توهم برت میداره . من خیلی از تو سرترم خلاصه خسته م کرد منم ادامه ندادم دیگه . بیخواب شدم امشب گفتم بگم ببینم نظرتون چیه درباره ش ؟