ی خاهر شوهر دارم خوبیه ها دوسش دارم ولی زبونش بده رک و راسته و زبونش آتیشیه خیلی بد زخم زبون میزته چون خیلی هوامونو داره از لحاظ مالی وقتی کم میاریم خدای هیچوقت نه نمیگه توی هر مشکلی کمک میکنه ولی زبونش خیلی ازارم میده منم همیشه سکوت میکنم جوابشو نمیدم چون بزرگتره و میگم به حرمت کارای ک واسمون کرده ما سه تا عروسیم بعد کوچکترین مسائل خانواده رو ازم مخفی میکنن فقد از من ها نمیدونم چرا نه دهن لقم نه کسیم ک اهل غیبت زیاد و حرف بردن اوردن باشم اونوقت مشکلات خانواده رو من از بقیه میشنونم و هنگ میکنم نمیگم بیان کل زندگیشونو بم بگن ولی بدم میاد از اون دوتا عروس قایم و مخفس نمیکنن از من میکنن فقد اینو ثابت شده و یه چشم دیدم ک از اونا قایم نمیکنن به نظرتون چیکار کنم کلا ساکت باشم و احترامشو داشته باشم یا چیزی بگم گاهی وقتا واقعانی کم میارم ک اینقد دخالت میکنا توی زندگیم و چیزای دیگه🥺