( اول بگم که این سوال برای شخص دیگه ای هست و گفته من براش تاپیک بزنم)
ما سه تا جاری هستیم و با جاری کوچیکم خیلی صمیمی بودم ولی بعد یه موضوعی که تعریف میکنم رابطشو باهام کم کرد و در حد حال احوال هستیم. جاری من ۵سال بود ازدواج کرده بود و بچه دار نمیشد کلی هم نذرو نیاز کرد نشد یه روز سرظهر بود اومد گفت شوهرت نباشه باهات حرف دارم کسی قابل اطمینان نیست بهش بگم گفتم بگو من دهنم قرصه
گفت یه خانمی هست حامله است و هشت ماه دیگه بچش بدنیا میاد و بچه رو نمیخواد میخوایم ما بچه رو بگیریم و به همه بگیم باردار شدم و این مدت و میریم یه جایی اجاره میکنیم میگیم مسافرت بودیم و بچه که اینجا دنیا بیاد شناسنامه به اسم خودمون میگیریم
هنگ بودم نفهمیدم و الان پشیمون هستم و قبول کردم و قرار شد اینورو من هماهنگ کنم واگر سؤالی پیش اومد رفع و رجوع کنم. این کار انجام شد و همه چی اونجوری شد که باید. بعد اون باهام سرد شد .
الان بچه ۶ سالشه و من احساس میکنم باید بدونه اونا پدر مادرش نیستن و حق طبیعیش هست و این بار به گردن منه و رسالت منه که انجامش بدم و اوت دختر بچه رو از هویت خودش باخبر کنم چون من تو این کار اشتباهی دست داشتم و حتی خانواده اصلیش رو هم میشناسم به نظرتون چکارکنم یهویی رودر رو کنم یا اول با اون دختر بچه حرف بزنم نمیدونم با چه روشی این باری که رو دوشمه رو زمین بزارم و رسالت من انگار اینه اگرشما هم راه دیگه ای سراغ دارید لطفا پیشنهاد بدید ممنونم.