2733
2739

سلام خانما

جاریم با خونواده شوهرم مشکل دارن ولی درظاهر به هم احترام میذارن، منو دوس دارن چون همیشه جلوشون ساکت و کم توقعم

برادرشوهرمم خیلی از جاریم حساب میبره

همین باعث شده مثلا وقتی جاریم میره اونجا غذای بهتری حاضر کنن چون میدونن پشت سرشون حرف درمیاره و ...

امروز شوهرم گفت داداش کوچیکشون داره از شهرستان میاد و شب میاد خونه ی ما

منم غذا پختم قرار بود حدود ۱۰/۵ باهم بیان

بعد شوهرم ساعت ۱۰ شب زنگ زده که فلانی میره خونه جاریم

خیلی بهم برخورد گفتم من کلی تدارک دیدم غذا زیاد پختم (خیلی وقته نیومده خونمون، خوش خوراکم هست حسابی تدارک دیدم)

خب

دختر قشنگم🥰تو همه وجود منی وقتی نگاه اون چشمای مشکی و فندقی جذابت میکنم یه حسی تو دلم به وجود میاد که انگار دنیا تو مشت منه...خداروشکر میکنم که بعد کلی انتظار یه دخمل خشگل و ناااازی مثل تو به من هدیه کرد💜

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خیلی عصبی شدم

شوهرم گفت عیب نداره فرداشب میاد خونه ی ما

بیشتر از این ناراحت شدم که من و جاریم هردو غذا پختیم بعد برادرشوهر بزرگمم نرفته دنبال داداشش، شوهرم مغازشو بسته رفته دنبالش از تو جاده آوردش، ولی اون گفته میرم اونجا ، گفته برادرشوهر بزرگم جرات نمیکنه به زنش بگه فلانی امشب نمیاد و فردا شب میاد

2728

منم شب که شوهرم اومد عصبی بودم گفتم انگار منم باید مثل جاریم سلیطه باشم، چرا باید همیشه من کوتاه بیام و همه از اون حساب میبرن

شوهرم میگفت قطعی نبوده که بره اونجا بعد که رسیده گفته اونم شام پخته میرم اونجا

خانما بحثم سر این نیس که چرا نیومد، به درک

حرفم اینه که زحمت جاریم زحمته ولی مال من نیس؟

شوهرم گفت که منم با تندی بهش گفتم پس برو همونجا معلومم نیس فردا شبم بیاد

ولی میدونم چرت میگه و فردا شب میاد خونه ما

2738
چه زشت…. همسرتون باید جلوی این قضیه رو میگرفت!!!

ببین تقصیر شوهرمه اصلا

اون بنده خدا هم نگفته میاد اینجا، مادرشوهرم عصری زنگ زده گفته فلانی داره میاد اینجا، شوهرمم گفته میرم دنبالش و به منم گفت میارم خونه

ولی برادرشوهر کوچیکم نه به ما گفت میاد نه به اونا قطعی گفته

شوهرم میگه داداشم بهش گفته من تا ۹/۵ شب مغازه ام اگه رسیدی که بیا بریم خونمون

چیکار کنه حوصله بحث و دعوا با برادر بزرگش رو نداره میترسه زن او غر بزنه شما بخاطر رضای خدا مهمانوازی کردی دستت درد نکنه مهربون بزار اون سلیطه باشه به کجا میرسه اخرش

كسى باش كه وقتى مردم تو را ميبينند بگويند هنوز دنيا امن و امانه 
از کار مهمان ناراحت شو نه اونا

میشه بقیشم بخونی نظرتو بگی؟

ببین شوهرم همیشه اینجوریه خیلی دوسشون داره و احترام میذاره

طرف هنوز نگفته میام خونتون، شوهرم به من گفته میارمش خونه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز