همین چند دقیقه پیش تایپک زدم رشمیز زد اتاقمو..
از اتاقم اومدم بیرون تو سالن بودم همه خواب هستن تو اتاقشون...
از بالا سرم یه چیزی افتاد تو موهام...
داشتم کتاب میخوندم...
بعد فکر کردم سنجاقکی چیزی هست...
ولی یک مهره شطرنج بود
به خدا دروغ نمیگم..حتی من نشسته بودم لامپ هم روشنه و هیچکس تو سالن نیست...