منم دیروز رفتم نونوایی رفتنی آقاهه پیش ماشینش دم درشون وایساده بود نگام کرد،برگشتنی هم هنوز بود ردکه شدم گفت اووووففففف لامصب،باخودم گفتم برم به زنش بگم دوباره گفتم لعنت بر شیطون بذار برم واسه خودم دردسر درست نکنم
استارتر من میدونم اون ماربر منظورش چیه.سو تفاهم شده بینتون.ایشون خودش رو جای اون فرض کرده و به لچه کوچیک اون خانواده فکر میکنه.به بلبشویی که الان تو زندگی چند خانواده افتاده و از پدر و مادرا تا خواهر و براداشون همه حالشون بده...یک احمقی مثل اون مرد چنین بلایی به سر این همه ادم اورده ، اکثر مواقع خانمها نمیتونن با بچه طلاق بگیرن و چاره ای جز ساختن ندارن.مطمئنا خودشون هم میدونن چخبره ، پس داغ دلشون تازه نشه بهتره.سخت نگیرین هر دوتون.هیچکدوم از شما دو نفر یا بقیه خانمهای اینجا خوشحال نیست از این اتفاقا
واااااقعا درک نمیکنم طرف نوشته نباید میگفتی!!!! متاسفم برای طرز فکرش!
همین که باعث شد آبروی مرده بره شاید یه درصد بترسه دیگه نکنه!
شجاعت میخواد جلوی این جماعت مریض ایستادن
یه بار تو خیابون یه پسر حرف زشت بهم زد برگشتم‌تو‌صورتش بلند سرش داد زدم همه برگشتن نگاه کردن ولی حس خجالت و شرم تو چشماش تو اون جمعیت دلمو خنک کرد ! شاید دیگه بترسه و این حرفا‌رو تو خیابون به دختر دیگه ای نزنه!
آفرین بهت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
