دوستان خاله من ۲۷ سالش دوقلو ۷ ساله داره کلاس اول هستن
این دوقلوها از ۵ ماهگی خونه ما بودن یعنی ما بزرگ کردیم
خالمم متاسفانه از دوران مجردی افسردگی داشت بعد حاملگی شدید شد حوری که دکتر گفت نباید بچه هاش نزدیکش باشن روزی یکساعت بیشتررباهاش نباشن شوهر خالمم از حاملگی خالم رها کرد ورفت وکلا نبود وبعد زایمان اومد چندبار به ما گفت اگر بچه رو بخواهید بدین من، من میبرم شیرخوارگاه امنه
..مادرو پدرمن با اصرار های من تصمیم گرفتن بچه ها رو بیارن وبزرگ کنن جوری که الان بچع ها خالم به من میگن مامان به بابا منم میگن بابا
تقریبا خیلی از مخارجشون با من ونگهداری ازشون تا این سن من انجام دادم ز مانی که ازدواج کردم با همسرم توافق کردیم که اینارو ببریم پیش خودمون که بخاطر مسائلی من طلاق گرفتم
الان بعد ۷ سال پدر این بچع ها علیه من وپدرم شکایت کرده
وادعا کرده که ما بچش گرفتیم ونزاشتیم
الان میخاد بچهها رو بگیره
نمیدونم چیکارکنم جدایی از این بچه ها برابر با مرگ من
درمانده شدم نمیدونم چیکار کنم.