سراینکه یه بارهفت سال پیش درموردشوهرم دردودل کردم باخواهرشوهرم، پارسال شوهرم وخواهرشوهرم دعواشون شد،خواهرشوهرم حرفای منوبه شوهرم گفته بود،،الان یه ساله نمیزاره برم میگه اینجوری تنبیهت میکنم،بعدهمه ازم میپرسن چرانمیری خجالت میکشم بین بقیه چرانمیرم بهش سربزنم چون خیلی پیره، منم باهمسرم صحبت کردم ااالان کمی داره راضی میشه دلمم برامادرشوهرم تنگ شده دوسدارم ببینمش شمابگیدکارم درسته؟یانرم راحتترم بخداموندم چه کاری درسته
تماس بگیر معذرت بخواه و دلیل رو بگو
خواهرشوهرت رو باهاش سنگین باش
محل نذار اصلا هم دیگه نگو که بذار برم تا یه ماه حرف نزن از این موضوع خودش درست میشه زیاد هم ذوق زده نشو هروقت گفت بریم
با خونواده شوهر درد دل نکن هیچ وقت حتی خوبی زندگیت هم تعریف نکن اخرش تهش دشمن هستن
از طریق بچه هات اقدام کن .اونا از زبون خودشون دلتنگی کنن
نرو تا خودش بگه دلیل هم بنداز گردن خواهرشوهرت
با همسرت با سیاست و تمرکز صحبت کن ، بگو اون ماجرا مال خیلی سال پیشه و من دلم پر بود جای اینکه برم پیش غریبه خودمو خالی کنم که آبرو ببرم یا نشه جمع کرد یا پخش بشه ، خواهر شوهرم که امین خانواده س درددل کردم . شما تمومش کن حالا دردسرو تبدیل نکن به فاجعه ، دلم تنگ شده ناراحتم
آقایون هر چی که ازشون بخای بنظرم باید برعکس عمل کنی تا خودشون التماست کنن برای کار مورد علاقه خودت. 😁😁این( دیبی )عجب سیاستی داره منتها ما نمیگیریم😂😂😂
بنظرم نرو پیش شوعرت هم اهمیت نده که دلت برا مادر شوهرت تنگ شده.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
