من خودم اشتباهی فکر کردم شوهرم خیانت کرده بهم بخدا به جان بچم قرص خوردم بدون اینکه بهش بگم بعد از سه روز که به هوش اومدم شوهرم بالای سرم گریه میگرد انقدر قسم خورد تا بالاخره همه چی مشخص شد بااینکه من بهش تهمت زده بودم اسی بخدا ولم نکرد حتی الان بیشترم هوام داره
اخه میدونی شانس من بدبخت
کل دخترای فامیل سر زندگی هاشونن و اصلا طلاق نداشتیم
من بیچاره شوهر اولم خوب بود خانواده اش بد بودن نذاشتن زندگی کنیم خودشم بچه ننه بود انقدر خانوادش اذیت کردن انقدر اذیت کردن ک آخر همه چیم رو بخشیدم طلاقم گرفتم
شوهر الانمم خانواده اش خوبن خودش خیانت میکنه همیشه بد دهنه خیلی فحش میده
اسی قبل از هر چیزی به آرامش احتیاج داری نمیدونم اعتقاداتت در چه حده ولی میدونم بنده خدایی تا میتونی ذکر لا حول و لا قوه الا بالله بگو و اطمینان دلشته باش گره این مشکل فقط دست خود خداست
برای آرامش روحیت هم ذکر لا اله الا انت سبحانک انی کنت من‌الظالمین زیاد بگو
ان شالله خدا بهت صبر بده
ببخشید رک میگم شاید به خودت بیای بعد از سوگواری...
شما یک زن پادری شدی ..
همین الانم میگی :
تو من را نمیخوای ...
در حالیکه باید بگی:
من به دلیل اینکه آدم امنی نبودی نمیخوامت ...
کلا زنهایی که خودشون را دوست ندارند مثل شما، خیلی نادیده گرفته شدن را تجربه میکنن
چه احمقانه چقد بدم میاداز زنهای ساده و سست اه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
