امروز خیلی فکر کردم حتی چند بار خواستم قرص بخورم
تو دلت بامنو بچه ات نیست
من چند بار متوجه خیانتت شدم حتی تو روز بله برونه خواهرت با دختره قرار داشتی ک اون گفته بود پریده و نوشته بود بخاطر تو قرص میخورم
تو نوشته بودی نه بدنت از تایم در نیار
من اصلا ب روت نیاوردم گفتم زندگیمون درست کنم
خودمو گرم کردم مدام خودم پا پیش گذاشتم بااین ک میدیم از سر باز میکنی بهونه میاری
باز گفتم اگر مشکل از منه بذار درستش کنم خودم
من احمق نیستم ک نفهم تو کلا جایی دیگه سیری ک ی رابطه رو ب ۵دقیقه ام نمیذاشتن برسه
عیبی نداره خدای منم بزرگه
من نمیتونم
امروز اشک هامو ریختم عزا داریمو کردم
فردا برو داد خواست طلاقت رو بده تو منو نمیخوای منم اذیتت نمیکنم
مهریه ام هم نمیخوام نوش جونت
فقط تمومش کن من نمیتونم
تو بدنت مال یکی دیگه اس فکرت. مال اون دختر ...است خودت مال اونی
فردا برو دادخواست بده