من واقعا پیش مردا سر و سنگین برخورد میکنم و پیش زما شوخ طبعم....ولی خدانکنه یکبار فقط یکبار ب ی مرده ی لبخند کوچیک بزنم اونم از روی نااگاهی ...مثلا داشتم میخندیدم برمیگردم اونو یلحظه چشم بش میخوره... آقا این تا چند دیقه ای صمیمی میشه تا این که دوباره من اینو با رفتار و چش ابروم قانع کنم ک باور کن آصن با تو نبودم و فلان
من تویه ی اپی با دوسم نازیا حرف میزدم برگشتم بهش تبریک مبریک گفتم و شوخی های همیشگی....
بعد دوست نازیا سعید برگشت گفت lia sheytoni nkn..:/
عادتم داره فینگلیش بنویسه...
بعد اونجا دیگه نخواسم جلو نازیا چیزی بگم .بعدا بهش گفتم که دقیقا الان کجای حرفای ما ربطی ب حرفت داش؟
برگشت گفت
شوخی کردم.به دل نگیر جوجه رنگی
یعنی اینووو گفففف اتیشششش گرفتم واقعا دیگه اصن حتی دلم نمیخواد باهاش همکلام شم مسخره سریع پسرخاله میشه....
من ن پوششم ایراد داره،نه نوع صحبت...اهل ارایشم نیستم
ولی بنظر یجاییو من اشتباه میرم ک قبلا و هنوز هم اون معلم امریکاییم اونطوری رفتار میکنه.اینم اینطور
واقعا من ک نفهمیدم چمه و تقصیره من چیه ک اینطوری ری اکشن میبینم...!!شما بگین🙃