سلام خانم ها وقت بخیر. تروخدا هر کی راه منطقی به ذهنش میرسه منو راهنمایی کنه. شوهرم رو عاشقانه دوست دارم. پدرش خواهرش و برادر های شوهرم ادم های خوبین .و تک تکشون بی اندازه در حقم خوب بودن. اما مادرشوهرم خیلی اذیتم میکنه و زخم زبون هاش بی نهایت هستن. چی کار کنم بین دو راهی موندم.دلم میخواد قطع رابطه کنم اما بقیه ازم میپرسن چرا خونمون نمیای نمیدونم چه جوابی بدم بهشون
هرگاه گفت بگووقتی شمارفتی تمیزمیکنم فعلان تاهستی مهم نیست تمیزکنم عزیزم زندگی یه روزدوروزنیست که بخا ...
وقتی میاد به حدی تمیز میکنم که شوهرم میگه مگه برا بازرسی میخوان بیان. ولی بازم حتی شده میره داخل انباری یه ایرادی پیدا میکنه . در حالی اگر بنا به چنین صحبت هایی بودم خونه خودشون سرویس بهداشتیش واقعا تمیز نیست. اما خودمو در حدی نمیبینم خونه ایی که مهمون چیزی بگم و میگم به من ربطی نداره. یک عمر هم همین طور بزرگ شدم. ولی از طرفی حرف نمیزنم. حرف هاش هر زمانی بی کار شم میخوام استراحت کنم تو ذهنم میان
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
عزیزم مقصرخودتی شمابهش اتونشون دادی که تمیزی برات خیلی مهمه مخصوصن پیش اوواسه همین ازضعفت سواستفاده ...
اخه من تا به حال پیشش چیزی نگفتم . از اولین باری که خونم اومده همینه. یا بیرون میریم واسه تفریح موقع برگشت حواسم نبوده یه کم کفشم خاکی شده. میگه خوبه فامیل ها نبودن کفشتو ببینن
اخه من تا به حال پیشش چیزی نگفتم . از اولین باری که خونم اومده همینه. یا بیرون میریم واسه تفریح موقع ...
😂😂😂😂عزیزم زوم کرده به توخدالعنتش کنه یادمادرشوهرخودم افتادم فقط هرگاه گفت یه نیش خندبزن وخلاص محل نزارتابسوزه توفکرنروخودتواخمونگیرالکی بخندکه مثلان محل نزاشتی بهش
😂😂😂😂عزیزم زوم کرده به توخدالعنتش کنه یادمادرشوهرخودم افتادم فقط هرگاه گفت یه نیش خندبزن وخلاص مح ...
ما خونواده هامون اخلاف فرهنگی زیادی باهم داشتن برا همین پدرم شدیدا مخالف ازدواج ما بود. عاشق شوهرم بودم. قبل عقد وقتی این رو بهش گفتم گفت با خونوادم لازم نیس رفت و امد کنی . فقط زن خودم باش. اما الان حس میکنم رفت و امد نکردن به ضرر خودمم میشه همه با من دشمن میشن
تنها گیرش بیار تیکه بارونش کن بعدشم به بقیه گفت بگو وااا من کی اینجوری گفتم هر هر هر مادرجو ...
خیلی حرفت ارومم کرد. فقط خواهر و برادر های شوهرم چون ادم های محترمین مطمعنم نمیان تو روم بگن چرا فلان حرف رو به مادرمون زدی. تو دلشون نگه میدارن و من رو چنین ادمی تصور میکنن