اون موقع که هنوز غریبه بودیم یادته همش میخندیدم
تو عکسای قبل از تو حتی چشام میخنده
چه جوری تونستی اون چشارو گریون کنی حتی عکسش میفرستادم یبار دردت نیومد بگی اخی ببخشید دیگه ناراحتت نمیکنم
من که داشتم زندگیم میکردم خودت با اصرار اومدی
گفتی اعتماد کن با بقیه فرق دارم
چه جوری تونستی اون دختر بچه یادت شاد درونمو تبدیل به یه دختر زخم خورده کنی