من دبیرستانم و با دخترعموم تو یه مدرسه ایم دخترعموم در کلاسشونو بست منم توی سالن بودم و هر کسی درو باز میکرد در به سمت من میومد
بعد همینجور وایستاده بودم یه دفه دخترعموم گفت وایی الان دوستم با لگد میزنه به در مطمئنم حرصش گرفته درو بستم
منم یه لحظه تصور کردم کسی بخواد به اون در لگد بزنه از اونجا که من پشت درم احتمالا زنده موندم زیر پنجاه و احتمال شکستن بینیم ۱۰۰ فورا خودمو انداختم اون ور و یه دفه در محکم کوبیده شد به دیوار یعنی اگ من جای دیوار بودم مطمئنا قرار بود بینیم بشکنه و شبیه عن بشم
بعد عجیب اینجاس دختره هم بیخیال رفت
میخواستم جفتشونو خفه کنم اسکلای نفهم