بچه ها من قبل عید یک بار مچ همسرمو بعد از خ ا گرفتم ... اونقدری حالم بد بود که تا صبح نتونستم بخوابم و فقط گریه میکردم ... اعتمادم از بین رفته بود ... شاید یه سریا بگید مگه حالا چیکار کرده
ولی به خدا من اصلا فکر نمیکردم اینجوری باشه خیلی تصورات قشنگی نسبت بهش داشتم 😭
وقتی بهش گفتم که فهمیدم کلی قسم خورد و کلی گفت غلط کردم و این حرفا ببخشید دیگه تکرار نمیشه
اما این چند روزه فهمیدم یه خبراییه دوباره 😭😭