دو روز
تو عقد بودیم
شب خونه نیومد
چون بابام بهش یه حرف زشتی زده بود
البته میدونستم کجا رفته
رفته بود خوابگاه ارشد دانشگاه خواجه نصیر پیش یه پسره که دوستش بود و منم میشناختمش😂😂
بعد پسره بنده خدا زنگ زد به من اطلاع داد
گفت من امشب مواظبشم😂😂😂😂
همونم برش گردوند خونه