حقیقتاً دو تا همکلاسی داشتم یکیش توی دبیرستان و یکیشم توی دانشگاه اگر همه بچهها میگفتن فرداست امتحانو کنسل کنیم این آدم یاد معلم مینداخت و امتحانو میگرفت و توی دانشگاهم اگر همه قرار میذاشتن با یه استادی درس برندارن عمداً اون یه نفر میرفت با اون استاد درس برمیداشت ر نمیدونم یه جورایی خودکامگی تو ذهنم اومد اینکه هیچ وقت با هیچ تیم و گروهی همسو نیستند