صبح تا شب خونه ام فقط مدرسه میرم برمیگردم تا۱۰ شب بابام بیاد
بادوستامم شرایطش نیست بیرون برم شایدم باهاشون کات کنم چون بهم اهمیت نمیدن
خیلی احساس تنهایی میکنم
یک ماه دیگه امتحان نهایی دارم ولی اصلا سمت کتاب نمیرم نتونستم امروز به برنامه م برسم
دلم میخواددرس بخونم ولی نمیتونم
میترسم توآینده هم همینطوری تنها بشم
یه حس خیلی مضخرفی دارم بی دلیل
شاید دلم واسه مادرم تنگ شده
اگه برادرخواهرمجردداشتم اینطوری نمیشد
دلم میخواد صدای خانواده توخونمون بپیچه
اینارودارم باگریه مینویسم
ای کاش توخانواده پرجمعیتی به دنیا میومدم از تنهایی متنفرم
شما حالتون گرفته میشه چیکارمیکنین؟