2737
2739

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

اون زمان فکر کنم ۹ یا ۱۰ سالم بود

ما ساکن یکی از شهرک های شمالی تهران هستیم که قدیم یهودی نشین بوده و یا حتی قسمتیش قبرستان ارامنه بود.

** این داستان صد درصد حقیقت دارد چون بیش از چند

ما خودمون یه خانواده ۵ نفره بودیم ، یک خواهر و دو برادر به همراه پدر مادرمون

سال اولی بودی که به این خونه اومده بودیم مرداد ماه بود که برامون از شهرستان مهمون اومد که خیلیم شلوغ پر سر صدا بودن.


شب اول:

تمام داستانا از اون شب شروع شد (البته تو چند روز قبلش مامانم خیلی صدا ها شنیده بود که به هممون گفته بود ، ما هیچ ترسی از موضوع جنو روح اینا نداشتیم و اصلا جدی نمیگرفتیم چون انچنان اعتقادی نداشتیم فقط بعضی وقتا برای خنده و فان راجبش صحیت میکردیم ، اون شبم مامانم این موضوع رو گفت همه به شوخی خنده گرفتن مخصوصا یکی از عمه هام ( اون شب گفت من اصلا این چیزارو قبول ندارم ، این حرفا چیه و اینا ....

ما خونمون دو اتاق خواب داشت، یه پذیرایی هم داشت که جدا از سالن بود.

اون شب دقیقا یادمه ساعت ۳ شب بود

ما تو پذیرایی خوابیده بودیم، خانوما تو یکی از اتاقا خوابیده بودن، داداشمو پسر عمم تو یه اتاق و چند نفرم تو سالن،

تقریبا خواب بودم که با صدای جیغ بلند ،از خواب پریدیم ، مادر پدرم یه نگاه به هم کردن دویدن سمت اتاق که صدا جیغ اومده بود، منم از ترس دنبالشون رفتم یهو دیدم همه خانوما با جیغ گریه از اتاق اومدن تو سالن !! صورت یکی از دختر عمه هام جای چنگ بود! همینجوری با ترس نگاه میکردیم میگفتیم چی شده چی شده اصلا حرف نمیتونستن بزنن خلاصه چند دقیقه گذشت اب قند اوردیم براشون اروم شدن یکم، ازشون پرسیدیم چی شده!


خواهرم گفت: تازه خوابمون برده بود ، صدای خروپف مردونه از پایین پامون شنیدیم، همین که باهم بیدار شدیم ببینیم صدای چیه ! عمم که روی تخت خوابیده بود خم شده بود رو صورت ما با صدای مردونه میخندید! !! واقعا انگار یکی دیگه شده بود!

هممون جیغ کشیدیم از اتاق اومدیم بیرون

وقتی نگاه کردیم صورت یکی از دختر عمه هام جای چنگ بود. همه تعجب کردیم خودشم نمیدونست چرا...اینم بگم عمم از اتاق چند ثانیه بعداز دخترا اومد بیرون! وقتی پرسیدیم ازش چی شده چرا اینجوری کردی گفت من هیچی یادم نیست، فقط انگار یه بچه کوچیک روم نشسته بود داشت با دستم بازی میکرد.

2740

این شروع داستان بود

پسر عمم با داداشم که داخل اتاق بودنم اومدن بیرون، به مسخره گرفتنو خندیدن دوباره برگشتن تو اتاق انگار هیچی نشده

هممون تو سالن کنار هم خوابیدیم دو ساعت نگذشته بود که با صدای داداشم از خواب پاشدیم، میگفت علی(پسر عمم) نمیتونه حرف بزنه رفتیم تو اتاق دیدیم پسر عمم کز کرده یه گوشه دستاش رو سرشه هیچی نمیگه اولش من فکر کردم دارن مسخره بازی در میارن، بابام صداش کرد باهاش حرف زد هیچی نگفت،یه دونه زد تو صورتش اروم به حال خودش بیاد باز هیچی نمیگفت فقط سرش پایین بود انگار گریه میکرد، شده بود کلبه وحشت تا صبح همه بیدار موندیم پسر عمم صبح به حرف اومد ولی فقط در حدچند تا جمله از ترسش هیچی نمیگفت! میگفت بهم با صدا مردونه کلفت گفتن خفت میکنیم خیلی سرصدا میکنید.


خلاصه همه مهمونا شهرستان از ترسشون صبح همون روز رفتن و ما موندیمو این داستانا بابام شغلش جوری بود مجبور بود تو ماه سه چهار بار سفرای خارجی دو سه روزه بره، ماهم که میترسیدیم مجبور بودیم هممون کنار هم بخوابیم، یکی از شبایی که بابامم نبود خوابیده بودیم، من با صدا حرف زدن دو نفر از خواب پاشدم، صدا عین این بود که انگار دو نفر دارن باهم تند تند بحث میکنن ولی صداشون جوری بود که انگار جیر جیر میکردن عین تُن حرف زدن نبود اصلا، منم که از ترس بدنم شل شده بود خودمو داشتم میکشتم داد بزنم، ولی انگار صدا نداشتم، یهو صدام دراومد همه رواز خواب بیدار کردم ! صدا قطع شد، بازم همه تا صبح بیدار موندیم، از اون جریان به بعد هر شبی که بابام خونه نبود مجبور میشدیم به یکی از فامیلا بگیم بیان که اونام مجبور میشدن بیان:)) خلاصه میکنم، جوری شده بود که شوهر خالمم اومده بود تو خونه ما خوابیده بود از ترسش ساعت ۲ شب داد زد،..همون داستان همیشگی تا صبح بیدار موندن، تعریف میکرد از تخت بلندش کردن دوباره انداختنش دورشم چند تا ادم قد کوتاه کوتاه نشستن که بدنشون معلوم بوده فقط رنگشونم مثل پوست شتر بوده.

دعوا نکردم که اگه بی ادبی کردم شرمنده

🥲🧸❤️شوخی میکنم

روبی ام!🍭یه کراکن!...هیولای دریای اسکاندیناوی=kraken🪅😐:)یک عدد عاشق کتاب و رنگمیشه ۱۰ تا تاپیک اولی که تو سایت ایجاد کردمو فول لایک کنی:))؟؟؟
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687