بایه مرد متاهل دوس شده بود(اسمش ملیحه) هم به من و هم به یکی از دوستا مشترکمون گفته بود منو اون دوست مشترکه داشتیم حرف میزدیم یهو اون دوست مشترکه بحثشو پیش کشید ناراحت شده بود از دستش منم گفتم اره به منم گفته بود کار بدی کرده و ول کن به ماچه و خودش بزرگه عقل داره و همین
حالا چجوری نمیدونم ملیحه خانوم فهمیده بود زنگ زد به منو گلایه و طلبکارانه که چرا پشت سرم حرف زده و چرا قضاوتم میکنین و.... خلاصه کلا کات کرد باهممون چند ماه پیش دوباره اشتی کرد باهامون رابطش با اون یارو تموم شده بود و نامزد کرده بعد محرم صفر عقد میکنن همش از نامزدش تعریف میکرد اره ادم حسابیه پولداره فلانه و... جدیدا هم توهم زده ما به نامزدش نظر داریم حالا بیشتریامون متاهلیم و بچه هم دارن بعضیا یه جوری صحبت میکنه انگار قراره بدزدیم نامزدشو
من بقیه رو نمیدونم ولی واقعا وایب منفی میگیرم ازش
شاید بگید حسودی ولی واقعا حسودی نمیکنم انشاءالله خوشبخت بشه الانکه خدا به راه راست هدایتش کرده ولی واقعا صحبتاش رو مخمه
مستقیم و غیر مستقیم داره میگه شما ها چش دیدن خوشبختی منو ندارین و به چشمتون نامزدمو گرفته:/
شما جا من بودین چیکار میکردین بی محلی یا قطع رابطع؟