اره خودم یکیش😏😏
8سال همو دوسداشتیم برا هم میمردیم کل فامیل از حسادت داشت کو.... شون میسوخت
انقد سنگ و اختلاف بین خانواذه منو اون انداختن سایه همو با تیر میزدن
یشب قرار گذاشتیم همو ببینیم. و گفت به قیمت جونمم شده میام جلو
قرار گذاشتیم 9شب همو دیددیم
خانوادم فهمیدن خواهرم زندگیمو نابود کرد
پسره گفت میخوامش
خواهرم به مرده و زندش فوحش داد همه رو خبر دار کرد
انقد ناموسی به منو اون چسپوند اون خییلی پس متین و باوقاری بود ابرو برامون نذاشت
گفت بیای جلو ببین چکارت میکنم
حتما دخترونگیشو گرفتی که میخوای بگیریش
یه خواهر خل مغز احمق ابرو برام نذاشت پسره گفت چی میگه مگه تو دختر بدی هستی نکنه کاری کردی نکنه این نقشه بوده
..... هزاررر جور سرم اورد اون خواهرم
10سال میگذره از اون جریان هیچوقت رابطم با خواهرم و اونایی که مارو جدا کرد خوب نشد و حق الناسم گردنشونه
8سال پیش پسره زن گرفت بدون عشق و علاقه به اجبار خانوادش دوسه تا بچه داره تا مغز استخونام سوختم بی صدا گریه کردنم صوتم که استخوانی شد افسرده شدم ولی باز دوباره سعی کردم بلند شدم از قیافه نیفتم چه شبا یهو میپریدم از خواب و گریه میکردم که دیگه نیس تو زندگیم
چه شبا که خواب میدیدم داره بهم میگه دیگه کسی مخالف نیس باهم ازدواج کنیم از خوشحالی جیغ میردم تو خواب بعد میفهمیدم همش خواب بود عشقم سالهاس که از زندگیم رفته رو زن گرفتع و دوتا بچه داره چقدر حس غریب پر از فشرده شدن قلبم بود.....
ولی گفتن اونم حتی الانم نفرین میکنه خواهرمو که مارو جدا کرد حتی زنشم میدونه دلش با منه
ولی ابروم به خطر افتاد جوانیم رفت دلشکسته شدم تنها موندم
خاستگار داشتم ولی ازدواجم جور نشد