2737
2739

من و مادر شوهرم کلا خانواده شوهرم خیلی باهم صمیمی بودیم هفت روز هفته س روزش خونشون بودم باهم دوست بودیم بیرون میرفتیم... تا اینکه ی مدت طولانی مادر شوهرم افتاد رو حسادت مقایسه اسیب زدن ب زندگی من تقلید کردن از من ی مانتو میخریدم جفتش میخرید ارایشگاه میرفتم میرفت هرچیزی هم که نمی‌تونست برای خاهر شوهر نوجونم میخرید... ب حدی که شب عروسیم هر دو لباس سفید پوشیدن... همه اینا ها گذشت تابستون پارسال دیگه قطع رابطه کردیم تا اخرای بهمن ماه خود مادر شوهرم پا پیش گذاشت رفتم خونشون... و کلا از بهمن ماه تا الان چهار بار رفتم خونشون... س بار هم اونا اومدن قبلا اصلا خونه ما نمیومد... و اینکه داخل نوروز هم با اصرار شوهرم ی سفر س روزه رفتیم... میدونم توقع دارن مثل قبل باشم اما من ی خورده کینه ای هستم..... و دوست ندارم مشکلات قبل پیش بیاد... تازه همین الانم رو مود تقلید هست من از دوران دبیرستانم تا الان ده ترم رفتم کلاس زبان تا رسید ب این سطح مکالمه ولی اون با اصرار ب من می‌گفت خاهر شوهر نوجونم رو که هیچ پیش زمینه ای نداره ببرم هم لول کلاس خودم کنم و مطمعنم هرچی بیشتر برم بیشتر میوفته رو دور مقایسه و تقلید 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

فقط دوری و دوستی بخدا آدم رو از نزدیکی و صمیمت پشیمون می کنن 



منم تو شرایط شما هستم تصمیم قطعی گرفتم فاصله رو حفظ کنم اونقدر که ما رو راست هستیم اونا نیست و روابطش ن از سیاسته

  خدایا هزاااااران بار شکرت خودت محافظمون باش اللهم صل علی محمد و آل محمد
2740
فکر کن دو نفر هستن که دائم ازت تقلید کنن رفتار خوب خیلی دارن اما اگه ازشون دور باشی نزدیک باشی دائم ...

من خیلی دارم از جوراب تا خیلی چیز ها حتی لباس بچم ولی دیگه اینقدر رو خودم کار کردم دیگه برام مهم نیس

میگه که....بگذار بگویند بدم....خوش باشند....پشت سر حرف زدن دل خوشیه ترسوهاست....
من خیلی دارم از جوراب تا خیلی چیز ها حتی لباس بچم ولی دیگه اینقدر رو خودم کار کردم دیگه برام مهم نیس

من نمیتونم برام مهم نباشه فقط ترحیج میدم اینقدر دور باشم از جزئیات زندگیم کسی خبر دار نشه 

من نمیتونم برام مهم نباشه فقط ترحیج میدم اینقدر دور باشم از جزئیات زندگیم کسی خبر دار نشه 

افرین اینم موافقم ولی وقتی نزدیکی بهشون سخته

میگه که....بگذار بگویند بدم....خوش باشند....پشت سر حرف زدن دل خوشیه ترسوهاست....
افرین اینم موافقم ولی وقتی نزدیکی بهشون سخته

بنظر من باید هرکس مناسب سن خودش لباس بپوشه خرید کنه برنامه کنه بیرون بره برای ایندش تصمیم بگیره 

مثلا مادر شوهرم نزدیک 50 سالشع چرا عین من لباس بپوشه 

خاهر شوهرم 13 سالشع چرا مثل من لباس بپوشه در حالی که باید لباسای دخترونه اسپرت همسن و سال خودش بپوشه 

منم نمیتونم عین اونا باشم و اینکه مثلا من اصلا ب کارای هنری علاقه نداشتم هیچ وقت مهارتم تو خوندن و مطالعه و حفظ کردن بوده درسمو ادامه میدم 

ولی خاهر شوهرم نوجون هست علاقه داره ب کارای هنری بافتنی میبافه خیاطی میکنه انواع اقسام میکاپ و گیس رو بلده اما مادر شوهرم چون من کلاس زبان میرم درس میخونم اون بالاجبار نوشته کانون زبان یا با زور کتک میشونه پای درس 

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

دورهمی

markooo | 23 ساعت پیش