من توسط دوستم به برادرشوهرش معرفی شدم و آشنا شدیم و باهم ازدواج کردیم و بسیار خوشبخت هستم ولی خواهرشوهرها پیش جاریم از من بد میگن و جاریم هم به من میگه
حالا من مشکلم خواهرشوهرمه که اصرار داره برم خونش و بشینم باهاش چایی بخورم و حرف بزنیم و من دوست ندارم اینکارو