دارو مصرف میکنم به جمع علاقه ندارم تنهایی رو ترجیح میدم روزو شبمگریس میل زیادی به غذا ندارم زود عصبی میشه دارو نخوردم بدنم یه لرزه در میاد ..
به زور منو بردن سر سفره عقد با پسرعموم...عشقم شب عقدم خودکشی کرد دنیام سیاه و تار شد تو تيمارستان بستری شدم و طلاقم داد و الان زن و بچه داره و من موندم و یه سنگ قبر سرد که همه آرزوم توش خوابیده..😔💔دروغه که میگن خاک سرده..
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به خاطر شرایط وحشتناک کودکی و مادر از نامادری بدتر از همون کودکی افسردگی داشتم و تا سی و چند سال هی بدتر و بدتر شد تا جایی که شبیه یک مرده متحرک بودم ،ولی به لطف خدا یهو به خودم اومدم و با تغییر دیدگاهم به زندگی و مشکلات و پذیرش الان خوبم
به زور منو بردن سر سفره عقد با پسرعموم...عشقم شب عقدم خودکشی کرد دنیام سیاه و تار شد تو تيمارستان بستری شدم و طلاقم داد و الان زن و بچه داره و من موندم و یه سنگ قبر سرد که همه آرزوم توش خوابیده..😔💔دروغه که میگن خاک سرده..
از نوجوانی گرفتم بخاطر ایراد گیریهای زیاد خانوادم خوب هم نمیشم یه بزنه هی چند سال میش بخاطر سرکار رفتنم خیلی شدید شد ۱۰ کیلو کم کردم دارو خوردم مثل قبل شد الانم همون فقط میخوام بمیرم