من دستپختم بد نیست و همه تعریف میکنن. غذا درست میکنم و همه چیو حاضر میکنم که همسرم بیاد وقتی میاد قیافه میگیره و میگه میل ندارم و خستم و میخوام تلوزیون ببینم و فلان
ولی وقتی میریم خونه مامانش یا داداشش میگه میخنده شاده
واقعا غمگینم از این موضوع
منم منتظر میمونم که بیاد دو کلمه حرف بزنیم دو نفره شام بخوریم یه روز تو خونه خودمون باشیم اما ذوقمو کور میکنه
نمیدونم توقع من زیاده اشتباه میکنم سر این مسائل ناراحتی ایجاد میکنم یا واقعا حق با منه؟
اخه نمیشه که هر روز خونه بقیه بود
خب منم دلم میخواد یروز خونه خودمون خلوت کنیم
🥺 منم دیروز هرچی درست کرده بودم ریختم بیرون گفتم دیگه غذا درست نمیکنم که بخوای قیافه بگیری که خستم
چطور بچه های داداشت رو میبینی بپر بپر میکنی باهاش همه جور بازی میکنی ولی من ازت باهم بودن خواستنی میگی خستم؟
هر روز نمیخوام زحمت جاری بدم بیچاره مجبوره از مهمون پذیرایی کنه اذیت میشه خب
اینم میگه تفرقه میندازی و تو نمیتونی تعیین تکلیف کنی من کی کجا برم و نرم 😒