- یه توییت خوندم پسره خیلی دردناك نوشته بود :
یه شبایی میاد که آرزوی مرگتو میکنی ، یه شبایی میاد که آرزو میکنی خواب باشه ، آرزو میکنی دروغ محض دنیا باشه ، یه شبایی میاد که دیگه خودتو نمیشناسی یه شبایی میاد که به مرگ خودت راضیای چون مرگُ با چشمات دیدی ، یه شبایی میاد که میفتی وسط چاله میدون و زار میزنی یه شبایی میاد که از خودت بیزار میشی ، از موهات از چشمات از صدات ، یهو میبینی از بقیه بیزار شدی ! یه شبایی میاد که دلت میخواد سرتو انقدر بکوبی تو دیوار تا هیچی ازت نمونه ، یه شبایی میرسه که پر از جیغی ولی مسکوت ، خفت میکنن ، ساکت و بی حرف . یه شبایی میرسه که تا خود صبح شدن با هر ثانیهش جون میدی و صبح نمیشه ؛ یه شبایی میاد که شب نیست ، دنیای غرق شدنه . یه شبایی میاد که حرفایی رو میزنی که قبلا نمیگفتی . یه شبایی میاد که دیوونه میشی کارایی میکنی که در حالت عادی بودن اون مرحله برات قفله ، حتی یه شباییم میاد که از شدت ذوق خواب نداری ، اون شبایی که دلت خوشه به همون شب بیداریا ، شبای زنده موندن !
یه شبایی میاد ، میره . میاد ، میره. میاد ، میره . .
سر کوبیده شدت سالم میشه ، فرداش با چشمای پف کرده از گریه ، میتونی روزتو بگذرونی ، با سر دردا یه قرص میخوری و تموم میشه ، دستی که زدی داغونش کردی بعد یه مدت خوب میشه ، کارایی که کردی دیوونه بازیات همه میره بیخِ گوش بقیه کارای جنون وارت ؛ نگاهی که بقیه میکنن مهم نیست ، دردی که سینهتو چاک میده ولی هیچی برا بقیه دیده نمیشه هم برای اونا مهم نیست . .
فقط خواستم بگم ؛ این شبام میره و صبح میشه ، با همه کارایی که کردیم و هیچی نشد ، با همه دلتنگیا و صاحب دلی که نیومد ، با همه ذوق و گریهها و زار زدنا حتی ؛ با همه بیتابیها و مهتابی که شبُ تاریک گذاشت . .
میره این شبام و شبای بعدتری میان ، آدما فقط حال روزا رو بلدن ! ‹ کی رو دیدی پای شبات بمونه ؟! )!📽'🌱 ›