من خیلی از خانوادش بدم میاد ب زور و با حفظ ظاهر تحملشون میکنم ما نزدیک دو ساله ازدواج کردیم ی مسافرت منو نبرده حالا ک چند وقته بهش گیر دادم ی مسافرت ی روزه اطراف شهر بریم گفت مامانمم بیارم؟؟؟گفتم باشه نخاستم بگم نه چون ناراحت میشد میخام برم ی جا ک کسیو نبینم ن اینکه چنتا ادم نفرت انگیز اطرافم باشن حالا خداروشکر الان پریود شدم ولی تا شنبه فکر کنم پاک شم بهونه ای ندارم واسه نرفتن چیکار کنم؟؟؟
چرا از،خانواده اش بدت میاد
خب ازت پرسیده میگفتی عزیزم دلم میخواد دوتایی تنهایی بریم مسافرت
خیلی آروم بهش میگفتی می‌خوام دونفره بریم
خوب بگو دفعه های اول دوست دارم دو نفری بریم نه من کسیو از خانوادم میگم نه تو بگو
همیشه دو پهلو بگو بگو هر طور خودت می‌دونی بعد هم قیافه بگیر
نباید میگفتی باشه باید میگفتی اگه موافق باشی این سری رو دوتایی بریم انشاالله وقت زیاده با مامان جون یه موقع دیگه میریم چرا انقدر با شوهراتون تعارف دارید؟
نمیدونم
ولی ی روز ، به جایی نمیخوره
ولی اگه قرار باهاش بری و بحث تون بشه ، لطفا نرو
چرا بدت میاد
بگو دوس دارم یکم تنهاباشم خلوت کنم سری بعدی مامانوبیار
تقصیر خودته
میگفتی دوست دارم قبل از بچه ،چندتا خاطره دونفره داشته باشیم
یه "نه"گفتن انقدرام سخت نیستا
بگو فکرامو کردم نظرم عوض شد. بیا تنها بریم
بهش بگو حالادفه ی دیگه مامانتو بیار😐بهش بگو مامان منم میخاد بیاد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
