تقریبا هرروز میرم راجب همه چی حرف میزنیم دیگ...
ی مدت ک نمیرفتم مثلاهفته ای دوسهدبار خ حس افسردگی داشتم
من با مادر شوهرم راحتم خالمه کلی حرف داریم
ولی از پدر شوهرم یکم خجالت.میکشم
باهاش صحبت کردی؟
منو همسرم برعکس بودیم دقیقا.خونه ما میاومد نمیتونست زیاد ارتباط بگیره
بعد خودش بهم گفت خو تو باید منو وارد بحثا کنی دیگه😅
منم الان هر سری میریم ی بحثی را میندازم که اونم توش وارده قشنگ سه چهار ساعت سرش صحبت میکنن
بگو مدلمه خبب
من کلا ادم ساکتیم
ندیده نشناخته که نگرفتت میدونسته اروم و ساکتی دیگه
دست پیش بگیر
منم اینطوریم خحالتی نیستما فقط ساکتم زیاد وارد بحثا نمیشم
یه چند سری مادر شوهرم اینا گفتن منم با لبخند گفتم مدلمه کلا اینطوریم .. شما صحبت کنید گوش میدم
اولش سخته همه رو تو قفلن به مرور بهتر میشه
اما با همسرت صحبت کن نمیشه یهو شخصیتتو عوض کنی اجتماعی شی که
اونم باید درک کنه این حرفا چیه ..
منم ازدواجم سنتی بود کاملا ..
اگه به عنوان یه دوست نظر منو بخوای و جسارت نباشه
دوستی بین زوج خیلی مهمه ..
اینکه بینتون لجبازی نباشه ، باهم رفیق باشیدو مکمل هم ..
یه بار بنشونش کنارت با مهربونی باهاش صحبت کن بگو گذشته ها گذشته ..
منو تو زن و شوهریم عزیزدلم .دیگه منو تویی وجود نداره .یه خانواده ایم ..
راجع به این قضیه ام بگو من کلا از بچگی کم حرف و خجالتیم [چندتا مثالم بزن، بگو مثلا از فلانیم میتونی بپرسی اگه باور نمیکنی حرف منو ]
الانم دارم همه تلاشمو میکنم =)
توام هوامو داشته باش
[پیاز داغشو زیاد کن قشنگ بزا تحت تاثیر قراره بگیره]
امید وارم صداقت و مهربونیت روش جواب بده =)
اولش شاید یکم بد قلقی کنه ولی کم کم دلش نرم میشه
تو صبوری کن اونم درست میشه ♡
خداروشکر قطع رابطه کردم
در مورد مسایل روز خاورمیانه و جهان
خدارحمتشون کنه
هردو فوت کردن
طعم مادرشوهر و پدرشوهرداشتنو نچشیدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
