دیروز شش صبح از خواب بیدار شدم، دیگه نخوابیدم تا ده شب، انقدر خوابم میومد همون ده شب چراغا رو خاموش کردم و رفتم خوابیدم.
ساعت دو، سه صبح مادرم گفت سرگیجه دارم ، منم تو رختخواب بودم، گفتم مایع گوشته. اونم گفت شاید و گفتم بخواب تا خوب شی.
الان دو ساعت پیش فهمیدم فشارش بالا بوده و اصلا نتوانسته بخوابه.
از خودم بدم میاد پا نشدم، اما هم خیلی خوابم میومد، هم سخت بود پا شم. بنظرتون کار بدی کردم؟🙁
دیگه گذشته
آدم وقتی خواب الوده هوشیاریست کمتره
همه مادرا از خوابشون میزنن به بچه میرسناما هیچ بچه ای از خوابش نمیزنه به مادرش برسه
تو تنها نیستی منم همینجورم اما تازگیا قدر مامانم رو بیشتر میفهمم و همیشه ترس اینو دارم که از دستم بره
بلند شدی بودی که بهتر بود ولی تو هم خسته بودی
تو خواب ادم حالیش نمیشه مهم اینه ک الان بخاطر کارت عذاب وجدان داری ......کار بدی نکردی چون خواب بودی طبیعیه....
مادرتون بچه‌ی دیگه‌ای نداره؟
خداروشکر کن بخیر گذشته
حواست از این به بعد بهشون بیشتر باشه،اگه خدایی نکرده اتفاقی براشون افتاده بود نمیتونستی خودتو ببخشی
بلند میشدی متوجه میشدی مگه از چیه؟حالا خداروشکر به خیر گذشته،وفقط یه نادره که با کوچکترین حال بد بچه با هوشیاری کامل از جاش میپره،خودم واقعا میبینم،تو اوج خستگی بودم و گرم بودن بدن بچه یا تکوناش هوشیاری کامل بهم میده ولی همسر شاید پیش اونده حالش بدم بوده وبیدارشده و..ولی اصلا متوجه نشدم
گناهی نکردی
از کجا باید میدونستی؟
یادمون باشه هر چیگفتن اول فوری فشارشونو بگیریم
قشارش بالاس؟ قرص فشار می خوره؟
این جور وقتا که یکی قرصشم خورده ولی فشارش بالاس باید چیکار کنه ؟
فشار دارن مادرتون . قرص میخورن ؟
