من دوساله خونه پدرم نرفتم چون وقتی میرم پدرم و خواهرم دعوام میکنن و مجبور میشم یک هفته ای برگردم.
الان از سال ۱۴۰۱ نرفتم خونشون من ایلامم و اونا جنوبن.
اونا امسال ۴ بار اومدن خونم تو سرم گذاشتمشون ولی الان شوهرم دیسک کمر داره ۲۰ اردیبهشت زایمانمه خانوادم قراره از الان بیان پیشم شوهرمم دیسک کمر داره شغلش بناییه نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت ، از یه طرف خانوادمن دلم براشون میسوزه از یه طرف شرایط اقتصادیشو ندارم و همچنین پیش شوهرم ضایع هست اونا نمیگن من برم خونشون اما خودشون میان اینجا.
وقتیم میان در حد یک میلیون خرید میکنن برام، یبار ۲۱ روز موندن یبار ۴ روز یبار دو روز یبارم داداشم تنها اومد ۳ روز موند اینا فقط واسه سال ۱۴۰۲ بود. شما جای من بودید چکار میکردین😭