دیشب مامان و بابام سر یه بستنی دعواشون شد باورتون میشه؟با پنجاه شصت سال سن سر بستنی دعواشون شد ک مامانم گفت من بستنی با طعم توت فرنگی میخواستم چرا شکلاتی و این جوری شد ک تا یک ساعت داشتن دعوا میکردن ب بدبختی آرومشون کردیم🤦🏼♀️😂واقعا حس میکنم مامان بابام هنوز وقت ازدواجشون نرسیده بود چ برسه بچه دار شدن(:😂😂
حالا از دیشب تا الا هرچی به کارای همسرم نگاه میکنم میبینم من یه بچه ۳۳ ساله دارم ک هنوز نتونستم بزرگش کنم واقعا چرا بچه دوم و باردار شدم🤦🏼♀️فکر نمیکردم این موضوع ی روزی برام انقد مهم بشه ک سرش گریه بیوفتم دیوونه دارم میشم رسما تو این ماه های اخر