2737
2739
عنوان

بیاین خاطره سمممم دوران دوستی...

104 بازدید | 0 پست

پشت برنامه داشتیم اون روز ساعت ۲ تعطیل شدیم خیابون خیلی خلوت بود   بین تو راه  دوست پسرم و ک الان آقا شوهرمه رو دیدم ک پی ش یه پسر قد بلند چارشونه وایساده بود من سرم انداختم زیر از کنارشون رد شدم یهو این پسره برگشت رو ب شوهرم 

گفت دختره رو ببین انقد استرس دره صورتش پره جوشه😐😐منم سن بلوغ بودم هیچی نگفتم رد شدم رفتم خونه هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم ک چرا چیزی نگفتی ب من تیکه زد گفت زشته پسرخالم بود زشت میشد فلان میشد  چی میگفتم ؟؟ خلاصه من چیزی نگفتم .. امشب بعد سال ها یادم افتاذ گفتم اون یارو پسر کدوم خالته ک این همه مدت ندیدمش برگشته میگه ترسیدم ازش غریبه بود😐😐😂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687