و منی که دبیرم مامان نامزدم بوده و مشاورم خود نامزدمه
نمیدونم واقعا چه حسی دارم به کنکور همه حسام قاطی شده
ولی من دوستای خوب پیدا کردم
باعث شد یادبگیرم فقط خودمو با خودم مقایسه کنم
بهم یاد داد هروقت شکست خوردی بازم پاشو چون فرصت همیشه هست
از اخرم بهم یاد داد چجوری با استرس و احساسات درونیم که خوشایند نیستن برام مهربون باشم و با وجود اونا زندگی کنم
کنکور بمن دیسیپلین و ریز بینی داد
کلا زندگیم دوقسمت شد قبل و بعد کنکور
خیلی قوی تر شدم.
نه درد بی کسی رو کشیدم و اینو گفتم...تو اوین کنکورم دانشگاه تهران قبول شدم و نذاشتن برم چون یه بچه لوس و وابسته رو با تفکرات مذهبی و سختگیرانه و فکرهای منفی بار آورده بودن که فقط میتونس تو محدودیت زندگی کنه. آیندم سرش نابود شد....شاید اگه تک فرزند نبودم انقد محدود و بدبخت نبودم و ب آرزوهام رسیده بودم. مشکل کنکور نبود مشکل از خانوادم و ضعف من بود که پامو نکردم تو ی کفش به زور کتک و دست و پا شکستنمم شده باشه برم دنبال این م نه دنبال خواسته های خانوادم
کنکور مو آدم روانی ساخت منی که عمیشه شاد بودم تبدیل به یه آدم روانی و افسرده کرد که هر روز فکر خودکشیه کسی که خودش رو باهمه مقایسه میکنه ضعف اعصاب گرقته و...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
