مادرشوهرم خیلی فرق میزاره بین منو جاریم ک پزشکه

ب شوخی و خنده بگو...خوبه من هستم اینجا...وگرن مامان ک دیسک دارن....جاری جونم هم که خستن...باید بتونی حرفتو بزنی...

تنهاراه اینه ارتباطتو کم کنی

یعنی چی 

پزشک باشه که باشه

من دیگه تاپیکت رو ترک میکنم ... فقط کلام آخر اینکه میتونم بهت بگم فقط خودت میتونی خودت رو نجات بدی منتظر ناجی و دست غیب نباش... و تنها خودت باعثش هستی و شدی چون کسی چاقو زیر گلوت نذاشته ... و اینکه با این کار ها بجز خار و خفیف کردن و حقارت بیشتر چیزی عایدت نمیشه... و اگر دلت برا خودت هم نمیسوزه اگه ذره ای حس مادرانه داری و بچه ت رو دوست داری بخاطر اونا عزت نفست رو تقویت کن و فکر نکن اونا هم در آینده به همچنین مادری افتخار میکنن... اونا هم تف و لعنتت می‌کنن... خلاصه که احترام هر کسی دست خودشه... برو مشاوره، فایل های به درد بخور دانلود کن گوش بده...  موفق باشی شب خوش... 

تاپیکتو خوندم فشارم زد بالا بس حرص خوردم 

دوست دارم بزنمت تا بفهمی حمالی نکنی 

با این کارات براشون عزیز نمیشی بلکه اونا فکر میکنن وظیفته روز به روز هم توقعشون زیادتر میشه.   اینقدر هم از جاریت تعریف نکن تو ساده ای فکر میکنی خوبه وگرنه میتونست یه کمکی بده 

خواهر شوهر نداری ؟

اسی ابن همه ادم هم صدا دارن می گن جاریت اون قدذ ها هم خوب نیست بازم قبول نمی کنی به چه حقی به تو می گه بدبخت ، به بار که این کلمه رو گفت یه چشم‌ عره بری دیگه جرات نکنه اسنفاده کنه، بار بعدی هم برو مهمونی دقیقا موقع طرف شدن خودت رو بزن به تهوع و مریضی برو دست شویی  . مادر شوهرت اگه مریضن کسی توقع مهمونی نذاره، 

واقعا اعصابم خرد شد شما هم هم کلاس و‌.... برو هم حتما مشاور

چرا باید خودش رو به تهوع و مریضی بزنه... ایشون حامله هست بچه کوچیک هم داره، فکر نمیکنم کار کسی که بچه کوچیک داره اگه بیشتر نباشه کمتر از جاریش باشه... 

اگه اینطوره که نیازی به هیچ نفشی نیست همون به کارای خودش برسه 

کارت خیلی اشتباهه 

در حق بچه هات ظلم میکنی

تو سری خور میشن اونها هم

بهونه نیار خودت دوست داری خرت کنن... فکر می‌کنی اینجوری عروس خوب و مقبولی هستی... در صورتی که هیچ ارزش و احترامی عملا نداری براشون اینجوری...