تمام عشق و علاقه و وابستگی م تو پسرم خلاصه میشه
از این حجم وابستگی میترسم
دیگه همسرم مثل سابق دوس ندارم یعنی به یک سوم رسیده
استراحتم خیلی کم .
از خودم بر پسرم میگذرم
چاق شدم و البته چن باری کم کردم ولی بعد برگشته چون اراده م کم شده
اگه برگردم به عقب با کسی ازدواج میکنم که بچه نخواد و راحت زندگی کنیم تنها دلیل اینکه میگم بچه دار نمیشدم وابستگی زیادم به پسرم هست
من از وابستگی میترسم