دوستم یک پسر ۱۱ ساله داره دوستم وقتی ۱۶ سالش بود ازدواج کرد ۱۷ سالگی بچه دار شد الان ۲۸ سالشه با وجود این تا ارشد رفت ادامه تحصیل داد الانم شاغله برنامه نویسی کار میکنه شوهرشم آدم خیلی خوبیه خیلی.. خودشم که از لحاظ خوشگلی حرف نداره خودش و بچه اش ظاهرشان دقیقا مثل خواهر و برادرن نه مادر و پسر
اما دوستم بیش از اندازه به پسرش وابسته است اصلا بطور عجیبی بچه اش مریض باشه این از استرس میمیره
بچه اش از روی دوچرخه افتاده بود سرش یک ذره خیلی کم زخم شده بود خون اومده بود دوستم غش کرد واقعا غش کرد تا روزی صدتا بوس از پسرش نکنه نمیخوابه
شب چندین بار میره به پسرش سر میزنه نفس کشیدنشو نگاه میکنه بچه اش اشک بریزه اینم سریع همراه با پسرش اشک میریزه چند ساعت از پسرش دور باشه دیونه میشه ،گریه میکنه باید سریع بره پیش پسرش
من بارها گفتم این وابستگی عجبیه برو پیش مشاور اما میگه من مادرم همه مادر ها اینجورن