خودم وقتی بچه بودم رفتیم خونه مادربزرگم فصل توت فرنگی شده بود وقتی توت فرنگی هارو دیدم با یه حسرتی گفتم من تو عمرم توت فرنگی نخوردم در صورتی که دو سال بیشتر نداشتم دل همه برام کباب شد 😂 از اون موقع همیشه سر این موضوع سر به سرم میزارن😂
کاربری دومم و به زور تونستم ثبت نام کنم خواهشا نترکون وقتی جواب نمیدم به این منظور نیست که کم اوردم یا یادم رفته،فقط حوصله بحث با کم فهم هارو ندارم💆🏻♀️اقایون خاله زنک سایت لطفا به هیچ عنوان تو تاپیکای من نیایید و ریپلای نکنین😐✅ وخداوند طوری برایت جبران میکندگویی چیزی ازدست نداده ای🌱
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
آنجـا که دلـت آرام گِرِفت «مقصـد» توســت 🥹🤍🤞🏻 آدما از یه جایی به بعد واسه هم تکراری میشن، اگه از اون به بعد،هنوز هم بتونن از تکرارِ هم لذت ببرن، اونجاست که معلوم میشه آدم درستی رو انتخاب کرده بودن آدمِ درستِ زندگیِ هم باشین...🥹❤️
کاربری دومم و به زور تونستم ثبت نام کنم خواهشا نترکون وقتی جواب نمیدم به این منظور نیست که کم اوردم یا یادم رفته،فقط حوصله بحث با کم فهم هارو ندارم💆🏻♀️اقایون خاله زنک سایت لطفا به هیچ عنوان تو تاپیکای من نیایید و ریپلای نکنین😐✅ وخداوند طوری برایت جبران میکندگویی چیزی ازدست نداده ای🌱
ناهار رو که آوردیم سر سفره مامانم گفت لیوانا رو دوغ کن آبجیمم تو پارچ یه یخ بزرگ انداخته بود تا خواستم بریزم تو لیوانا همش ریخت تو سفره و بقشاب ها بد جور ضایع شدم
برای حل شدن مشکلم یه صلوات بفرست برام گلم الهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
با مامان و داداشم و اقاجونم و مامانجونم پای تلویزیون نشسته بودیم (دلدادگان)
بعد من هی میپرسیدم این دختره حدیث چطوری وقتی عرف خانوادشون نبوده تو دوران عقد حامله شد؟
یهو از دهنم پرید که: چیکاااااار کرررررد که حامله شددددد
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا
سر سفره جلو دامادمون میخاستم بگم اونو بده بجای الف ،ک تلفظ شد🙄
وای😂😂😂
کاربری دومم و به زور تونستم ثبت نام کنم خواهشا نترکون وقتی جواب نمیدم به این منظور نیست که کم اوردم یا یادم رفته،فقط حوصله بحث با کم فهم هارو ندارم💆🏻♀️اقایون خاله زنک سایت لطفا به هیچ عنوان تو تاپیکای من نیایید و ریپلای نکنین😐✅ وخداوند طوری برایت جبران میکندگویی چیزی ازدست نداده ای🌱