وفتی بچه بودم از الم محرم میترسیدم
همسایمون یه الم بلند داشت
که میذاشت بین دیوار ما و خودشون
یعنی داخل خونه خودشون بود. اما ما هم از تو خونه می‌دیدیم
چرا من انقد میترسیدم در حد مرگ
شب که تو حیاط نمی‌رفتم
چون شبا با دیدنش لرز می کردم
من از آمپول 😂
هیچ موجودی خطرناک تر از ممدقلی نیست
چتر🤭
مجید دلبندم مثل چی از این میترسیدم
از موتور سمپاش
میدیدم فرار میکردم حتی گریه.
عدس وقتی میریختن تو سینی پاک کنن
از خیلی چیزا
یکیش سیفون
دریل
از صدای ماشین نیسان میترسیدددددم
الانم که ۲۳ سالمه میترسممم
اصلا صدای گازِ این ماشینو بشنوم قلبم میاد تو دهنم😅
من از کوچه تاریک میترسیدم
شبا میرفتم وسط کوچه تاریک یک ساعت می ایستادم تا ترسم بریزه
از هیچی
من اون بچه هه بودم که همه ازم میترسیدن😐
رخت آویز خونمون 🫣
شبها سایه اش می افتاد رو دیوار اتاق من انگار یه مرد با کلاه اونجا ایستاده بود 🫠🫠🫠
با عرض معذرت چاه دستشویی هم بود، همش فکر میکزدم یه موجودی ازش میپره بیرون نیم خیز می نشستم
من از طیل بزرگا که معمولا توی مراسمات بزرگ میزدن میترسیدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
