خاله شوهرم
یک نامه از شوهرم داره که وقتی ۱۰ سالش بوده برای دختر همسایه اشون نوشته بعد خاله، شوهرم اون نامه رو نگه داشته هنوزم اون نامه رو داره امروز نشونم داد
اینقدر خندیدم اینقدر خندیدم که نزدیک بود بمیرم
مثلا نوشته بود با دست خرچنگ قورباغه ای پر از غلط املایی « سارا من هروقت تو را میبینم دوست دارم بمیرم
بیا با هم فرار کنیم تو درس بخوان من کار میکنم من عاشق تو هستم و...»
بعد اومدم به شوهرم گفتم رنگش پرید جا خورد عصابش خراب شد چندتا حرف به خاله اش زد گفت با این نامه ۳۰ ساله آبرو و شرف ما رو برده
خاله، شوهرم گفت چند سال پیش شوهرم بهم پیشنهاد داده نامه رو بهش بده آتیش بزنه در ازای چند میلیون
فکرش بکن شوهرم حاضره میلیونی خرج کنه نامه از بین بره
خاله ،شوهرم قبول نکرده گفته یک خونه هم بهم بدی نامه رو بهت نمیدم این یادگاریه
ولی خدایی حیفه نامه از بین بره
سوژه من برای چند مدت زیاد اذیت کردن شوهرم جور شده
همین الان بهش گفتم قرار با با سارا کجا فرار کنید ؟
عصبی شد حرف نزد 😂😂