2737
2739
عنوان

داستان زندگی من ایاواقعا اینطوریه

5939 بازدید | 26 پست
خانم مهتاب یاهرکس که این تاپیک رودرست کرده اگرواقعااینطوریه که بمیرم برای دل پردردت ولی اگه بافته های ذهن کسی بوده خیلی متاسفم که اینگونه به احساس یک عده مادرکه بچه کوچک دارن بازی میکنه خدامیدونه چندروزه ازفرط ناراحتی دارم دیوانه میشم
خانمهای مهربون یعنی سرطان اینطوریه که درعرض یکی دوروز نازنین ترین موجودزندگیت روبابیرحمی ازت بگره وتوهیچ کاری ازت برنیاد؟
پس مامادرهابه چه امیدی زندگی میکنیم
داره به سرم میزنه ازترس اینکه خدای نکرده مشکلی براشون پیش بیادخودموبکشم.
مامان شیطونک این چه حرفیه عزیزم حالا راست یا گیریم دروغ عزیزم تو که مامان یه خونهه ای باید تمرین کنی تحملتو بالا ببری عزیزم کسی که یه دسته گل داره باید ازش مواظبت کنه حالا بالاخره اتفاق و بیماری هم هست اول خودتو و بچه ات و شوهرت و بده دست خدا و ازش بخواه ازتون حمایت کنه بعد هم از این داستانای واقعی تر خیلی هست عزیزم یعنی شما اگه هر روز صفحه حوادث رو بخونی فوری تصمیم میگیری خودتو نابود کنی؟دیگه خواهشا اینو نگو چون اگه شما نباشی هیچ کس بیشتر از خودت دلش برا زندگیت نمیسوزه یعنی بچه ادم هم کلی ضربه میخوره سعی کن مادر محکمی باشی
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2728
وای تو رو خدا بسه یه داستانی نوشته شده اگه واقعیت داشته باشه که تازه میفهمیم باید قدر زندگیهامونو بیشتر بدونیم اگر هم نه که فکر کنین داشتین یه رمان غم انگیزمیخوندین یعنی تا حالا داستانی که پایانش تلخ باشه نخوندین؟
اگر انقدر وقت آزاد دارین که زندگیتون تعطیل شده و فقط دارین به این داستان فکر میکنین حتما سر کار برین و مشغول بکار شین اینا همه ناشی از بیکاری بعد فکرهای عجیب غریب هم میکنین .
خودکشی چیه دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خانمها کمی خودتونو کنترل کنید ...

این حرفها چیه ؟؟

شما باید بیشتر از اینها آگاه باشید ....

قراره مادر باشید مادر باید پر دل و جرات و قوی باشه ... یکم خودتونو جمع و جود کنید راه طولانیی در پیش دارید ...

مامان شیطونک عزیز ...

اگر واقعا با خوندن اینجور داستانها به این روز میفتید چرا اصلا میخونیدددددددددد؟؟؟؟

داستان بوده شاید گذاشته شده برای محک زدن اینکه آیا احساسات رو میتونه درگیر کنه یا نه ؟؟ یه تست نویسندگی شاید .... و هر چیز دیگه ای ...

اگر خوب دقت میکردید به داستان علائم غلو کردن بیش از حد و داستان سرایی توش کاملا مشهود بود ...

این دیگه تقصیر خودتونه که زود باور هستید ....

حالا هر جایی هر کسی بهتون یه داستان رو در غالب واقعیت بیان کرد یعنی اینطور باید حس ضعف بهتون دست بده ....

نکنید این کارو ... و بدونید مقصر اصلی خود شمایید ...
افسوس روزی خواهد آمد که بی دینی، نمادروشن فکری است!(دکتر علی شریعتی )
2740
بچه ها خواهشًا اینقدر خودتون رو درگیر احساسات نکنید و اینقدر زود به همه اطمینان نکنید از کجا مطمئن هستید این داستان واقعیت داره ؟ من که اصلا خودم رو ناراحت نکردم و فرض رو بر این گذاشتم که دروغی بیش نیست من هم اوایل مثل شما کلی غصه میخوردم و داشتم دیوونه میدم تصمیم گرفتم فقط خواننده باشم و سعی کنم خودم رو آزار ندم از کجا معلوم شاید یه نفر خواسته همه رو سر کار بزاره و به ریشمون بخنده یا یه بیمار روحی که مردم آزاری داشته باشه که بخواد همه رو آزار بده البته امیدوارم که همینطور باشه و این داستان واقعی نباشه .
اگر یه خورده دقت می کردید متوجه می شدید که یه داستان تخیلیه . از نثرش کاملا پیدا بود که مهتاب خانم دستی تو نویسندگی دارن . وگرنه یه آدم معمولی که در زمینه داستان نویسی تخصصی نداشته باشه نمی تونه اونطوری بنویسه. من همون اول متوجه شدم که واقعی نیست . یه خورده احساساتو کنار بگذارید و حرف هر کسی رو زود باور نکنید
اخه من ازوقتی مادرشدم نگاهم به زندگی کلاعوض شده زندگی روفقط بابچه هام وبرای اونامیخوام کلا هرچیزی راجع به مادرقرزندی باشه نظرموجلب میکنه وازنینی سایت هم فقط برای رفع مشکلاتی که بادوتابچه کوچک برام پیش میاداستفاده میکنم خیلی اتفاقی به تاپیک مهتاب سرزدم ووقتی خوندم که باچه شرایطی بچه اش روازدست داده خیلی ناراحت شدم.
درضمن بیکارنیستم وشاغلم اما تنهاوغریبم وهیچ کدوم ازاعضای خانوادم پیشم نیستند
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز