بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شب عید مادرم گفت دعوت کن بیاد خونمون بهش پیام دادم به طرز بدی گفت نه زنداداشم میان اینجا من نمیام روزن زن مادرم دعوتش کرد رستوران گفت نه باید خونمون باشم زنداداشم میاد بهش تبریک بگم یا میگه زن داداشم خیلی سر زبون داره تو هم اینجوری هستی ؟چند بارم از کیک هایی درست میکنه تعریف کرده یشبم گفتم بیا خونمون گفت خونه زنداداشم تو هم بیا گفتم نه منو دعوت نکرده گفت دلتم بخواد بیای البته به شوخی شاید از دماغم و هیکلم جلوی خانواده ایراد گرفته و چیز های دیگه خستم من تموم کردم همش انگار اون بود نه من
شب عید مادرم گفت دعوت کن بیاد خونمون بهش پیام دادم به طرز بدی گفت نه زنداداشم میان اینجا من نمیام رو ...
خوب کاری کردی بره بچسبه ب زن داداشش منم یبار ناکزدیمو بهم زدم با ی ادم حال بهم زن با اون ننه نکبتش اون روزا حالم بد بود نمیفهمیدم چ کار خوبی کردم ولی بد دوسال از بین خاستگارا با شوهرم ازدواج کردم و واقعا خداروشکر میکنم ک اون نکبتو از زندگیم بیرونش کردم بتزم میخاس برگرده قبولش نکردم دیگه توام ناراحت نباش