بچگیش رو حروم کردن تا میخورده زدنش خونین و مالین انداختنش تو چاه آب شور تا بلکم بمیره، از باباش و داداشش دورش کردن ب آوارگی و بردگی انداختنش اونجاهم ک اون زنه براشماجرا درست کرد و سالهای جوونیش رو زندونی کردنش تهشم ک داداشاش اومدن گفتن آره یوسف برادر بنیامین بود و از اول دزد بود کمربند عممون رو دزدیده بود... با اینکه میدونستن کار عمشون بود و یوسف دزد نبوده خلاصه ک کم نذاشتن از نامردی براش...
بعدددد یوسف میگه
شیطان بود عامل اون کارها و شرارت ها ن برادرهای من
مگه میشه
مگه داریم؟!
یکی میگفت قرآن قصه برای خوندن و رد شدن نیست باید توی هر بخشیش با زندگیت تطابق بدی چون قرآن برای تمام دورانهاست
تاحالا شده ب کسی ک بهت ب شدت ظلمکرده و قلبت رو پر از نفرت کرده بگی نههه کار این نبوده شیطان بوده؟
آخه ذات همههه ی انسانها پاک و الهی هستش
و کارهای شیطانی ک میکنن القائات شیاطین هستش
ی بزرگواری میگفت کینه سرطان روحه
ی بزرگوار دیگه ایی میگفت اگر کسی خیلی ازارت داد ب خودت بگو ک این کار این نیست کار شیطانه و برای ذات الهی اون طرف دعای خیر کن تا کینه ب مرز نابودی نکشتت
آخه میدونی قلبی ک پر از کینه باشه بو میده بوی
کینه کم از بوی لجن نیست و این قلب جایی ب بهشت نمیبره