همیشه شوخی های خرکی میکنه ازین یکیش اصلا خوشم نمیاد میاد محکم گاز میگیره بازومو در میره .. جوری ک ردش میمونه بعد امشب سر سفره شام بودیم زودترشامشو خورد رفت جلو تیوی دراز کشید فیلم ببینه منم داشتم غذا بچمو میدادم .. اومدم مثل خودش دوتا گاز البته اروم از دستش گرفتم اونم خندید بعد غذا بچمو دادم سفره رو جمع کردم اومدم منم پیشش فیلم ببینم بچم ک حدود دو سالشه اومد محکم خودشو انداخت رو شکمم منم بلند گفتم آییی بچم بدش برد شروع کرد ب گریه ، شوهرم بلند بهم گفت پاشو برو اووونور اول ک منو گاز میگیری الانم بچه رو گاز میگیری ؟ فکر کردی اونم مث من بخنده ؟ در حالی ک بچم از صدای من ترسیدو گریه کرد .. ظهرم بچمو بوسش کردم بودم جای رژم رو دستش بود شوهرم فک کرد گاز گرفتم .. لحنش خیلی بد بود پاشدم ب ظرف شستن .. خیلی ناراحت شدم از صحبتش