2737
2739

بیماریه روانی داره ؛ میگن الان همه مشکل روانی دارن 

پولاشو داده خانوادش تا هیچی به ما نرسه، کلا انکار میکنن

مشکل جنسی و ضعف داره ، میگن خودت ضعیفی!

چند روز پیش با یه زن غریبه تو خیابون دیدمش، اول گفت سوتفاهم شده! بعد گفت دانشجومه!سوال داشت! در حالی که این اصلا تدریس نمیکنه!یه بار گفت میخواستم از تو انتقام بگیرم تا بدونی ضعیف نیستم! الانم میگه روانشناس بود! اون دسته گل تو دستشم برای دخترم بود!!!!!!

یعنی برای هرررررر چی یه بهانه میارن!!!

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلام زردیس جان 

به نظر من همین که کتمان کرده و نخواسته که صریح و شفاف بگه که مثلا دوست دخترش هست بازم جای شکرش باقیه چون نخواسته پرده حیا پاره بشه و نظر منم اینه که ایشون به خاطر انتقام از شما همچین کاری کرده که مثلا یک جوری به خودش و شما نشون بده که هنوز هم جذابیتی داره که با یک زن غریبه وارد رابطه بشه . من خوندم که افرادی که ناتوانی دارند برای این که این ضعف را کتمان کنند و اعتماد به نفس از بین رفته شون را تقویت کنند وارد رابطه های سطحی با جنس مخالف میشن . این روابط خیلی سطحی و ظاهری و زود گذر هست چون واقعا نمی توانند رابطه پایداری با شخصی داشته باشند فقط برای اینه که غرور جریحه دارشون را التیام ببخشند اما چون مشکل اصلی برطرف نشده پس همون اش و همون کاسه است . نمی دونم با همدیگه صحبت کردید یا نه ؟ ولی اگر نمیخواهی جدا بشی بهتره به ظاهر حرفش را باور کنی و کمی صمیمانه تر باهاش برخورد کن ولی اینبار کمی با سیاست تر رفتار کن . اگر نمی‌خواهید جدا بشی پس یک کمی با ملاحظه تر باش . می‌دونم واقعا زندگی با یک آدم روانی سخته خیلی هم سخته ولی خب اگر نگران مخارج هستی پس لازمه بی گدار به آب نزنی گرچه معتقدم که هر کسی میتونه با توکل به خدا زندگی خودش را خودش اداره کنه و درآمد داشته باشه 

2731
سلام عزیزم چقدررر نگرانتم شاید هفته ای یبار ،، یا ۳_۴روز یبار به سایت سر میزدم از نگرانی روزی یبار ...

سلام دوست خوبم خیلی ممنونم ازت 

چقدر الان به حضور افراد ناب و مهربونی مثل شماها در کنارم نیاز دارم 

انقدر ضعیف شدم بلحاظ روحی که به زور خودمو سره پا نگه میدارم 

یکی باشه بی منت بهم قوت قلب و قدرت بده و بدونم بی منت کنارمه 

نمیدونم چرا اینقدر زندگیم سخته ؛ نمیفهمم حکمت خدارو

سلام زردیس جان  به نظر من همین که کتمان کرده و نخواسته که صریح و شفاف بگه که مثلا دوست دخترش ه ...

سلام دوست خوبم ؛ امیدوارم حالت خوب باشه 

بعضی وقتا تو خلوت خودم که فکر میکنم میبینم منم کم گذاشتم ؛ اون تحت تاثیر بیماریش هر ازگاهی فعال میشد بلحاظ جنسی؛ از من در خواست رابطه میکرد؛ ولی برای من خوشایند نبود و نمیپذیرفتم! چون برام جالب نبود سالی دوسالی یکبار این اتفاق بیفته ! اونم خیلی ساده و مسخره! چون وقتایی که من نیاز داشتم ؛ نه تنها نیاز جنسی ؛ هر نوع نیازی؛ این آدم پاسخگو نبود، منم ازش کینه داشتم ؛ خیلی چیزا یادم میفته که بعضیاشو اون حق داشته و بعضیاشو من

نگران مخارج زندگی و دخترم هستم؛ نگران آینده ی دخترم؛ یا اینکه میبینم سعی داره خودشو بیتفاوت نشون بده ؛ ولی بازم به حضور پدر نیاز داره ؛ هرچند کمرنگ؛ به خیلی چیزا فکر میکنم که از حوصله ی اینجا خارجه اگر بخوام بنویسم 

امیدوارم خدا مثل همیشه هر آنچه به صلاح هست در مسیرم قرار بده 


سلام دوست خوبم خیلی ممنونم ازت  چقدر الان به حضور افراد ناب و مهربونی مثل شماها در کنارم نیاز ...

عزیزم طلاق خیلی خیلی سخته حتی بر کسانی که همسرشونو دوست ندارن چ آقا چ خانم

من تا حالا کسی رو ندیدم بگه از طلاقش راضیه

حتی اگ هزاران مشکلات داشته باشه بعدش جدا شده

خالم شوهرش معتاد بود اون زمان که همه ب تریاک معتاد بودن اون هروئین می‌کشید

 یه روزی رسید خونه دید دختر ۹سالش رو به افغانی ۲میلیون فروخته ب زور پس گرفت

و طلاق گرفت خودش بچه هارو بزرگ کرد

و همشون سروسامان گرفتن 

شوهرش بعد اینا ترک کرد دوباره ازدواج کرد دوتا هم بچه داره از اون یکی خانمش

۷_۸ساله شوهرش فوت شده تازه انحصار وراثت کردن

به بچه هاش نفری صد میلیون رسیده از اون خونه شون و اون خانم یه میلیارد

حالا خالم اینهمه ساله مستاجر و تنها 

دو روزه جواب انحصار اومده داره چه جور گریه میکنه میگه کاش میموندم الان اینطور آواره نبودم حداقل یه میلیارد رو 

دویست هم بزارم روش یه خونه داخل کوچه یه متری پایین شهر پیدا میکردم آن‌طوری سالی یه بار اسباب کشی نداشتم نگاه کنم کی میاد کمک چه جور بچینم جونی ندارم پیر شدم فلان بهمان 


خلاصه میگم اون با اون شرایطی ک جدا شد بدون هزارتون پول با ۴تا بچه بی پشتوانه رفت مستاجری و کار می‌کرد بزرو اجاره جور میشد برا خوردن هیچی نداشتن 

شام هرشب خونه یکی تلپ میشدن برا صبحانه هم این اون کمک می‌کرد بتون بخرن خیلی سختی کشید با روزانه دو وعده بچه هاشو بزرگ کرد


عزیزم کار شما هم شبیه به جدایی شده به ظاهر هنوز جدا نشدین ولی طلاق عاطفی شده میدونم چقدرآشفته ای و داری زجر میکشی حتی اگ دوست نداشته باشی این زندگی رو

ولی بازم لحظه هات به جای دم و باز دم شده  آه....... آه 

نفس نمیکشی همش آه میکشی و بس

لعنت به کسانی که زندگی رو برا بقیه زجر آه میکنن


اگ دیدی آقاتون خونه بهت داد ک بازم عیب نداره سختی جدایی


ولی اگ خونه نداد جدا نشو

دیدی داره چراغ سبز میده برا آشتی پا بزار رو غرورت  فعلا آشتی شو تا بتونی خونه ای بخری بعد

بفکر جدایی نباش بدون خونه

بدتر نکن وضعیت زمانه لحظه ای شده نمیشه پیش بینی کرد الان حساب کتاب کنی بگی میتونم از پس هزینه ها بر بیام بزار جدا بشم بعدا گرونی بشه نه راه برگشت داشته باشی نه راه پیش


آینقدر تو سایت بهت میگن نترس جدا شو اونا بعدا نمیاین هزینه هاتو بدن لحظه ای نظر میدن میرن خیلی هاشونم زیر ۲۰ سال رو دارن

الان دختر من کاربر ۹۸ هستش اینجا ۱۹ سالشه

بنظرت میشه از یه دختر ۱۹ ساله برا آینده ی نامعلوم نظر خواست


گوش نده به کاربرا سعی کن زندگیتو درست کنی تا یه خونه بکشی بعدش نگاه کن ببین میتونی تحمل کنی یا نه فعلا محکومی به صبر و تحمل


الان فقط سعی کن درست کنی اونم با سکوت 

بعدش با مهربانی و نرمی طلاهارو به اسم

ولی  خودشونو رو نکن فقط اسمشو بیار بگو خونه بخریم حداقل حمایت کنه بخری ،، خودت نمیتونی برادرتم که حامی نیست(باور کن شوهر بدم باشه بهتر از خانواده از آدم حمایت میکنه حتی خانواده هایی که میگن حمایت می‌کنیم بعد طلاق زیرش میزنن و کلی اذیت میکنن نخوندی تو سایت چقدر خانواده اذیت میکنن بعد طلاق چه برسه ب خانواده ی خودت که علنا حمایت نمی‌کنیم رو جار میزنن با رفتار)

جوری رفتار کن آقاتون فک کنه چسبیدی به زندگی به فکر خونه باشه یکی دوسال بچسب به زندگی تا گولش بزنی در هر صورت خونه نداشته باشی ک نمیتونی جدا بشی دوسالم باز هم دخترت کمی بزرگ شده هم آقاتون فک کنه دیگ زندگیش به مویی بند نیست زندگیش درست شده 

 بخدا اگ فک کنه زندگیش درست شده اونم پول میاره وسط

به اندازه ی طلاها که پول نمیاره وسط نصفشم بیاره خوبه یه خونه بتونی بخری بنام خودت

فقط فقط فقط روباه مکار شدن میخواد با پنبه سر ببری 

چقدر وقتی میبینم ساده بازی در میاری حرص میخورم بابا یه خورده وضعیت رو نگاه کن بخودت بیا بزار فک کنه گولت زده آروم شدی ببخشیدا ترسونده با اون خانم و ترسیدی زندگی رو چسبیدی

دو دستی بهش بچسب خرش کن اینهمه اونا پولشو کشیدن با محبت الکی یه خورده هم تو بکش با محبت الکی

تو محبت کنی بفهمه دست دلت به زندگی گرم شده قصد جدایی نداری از خانواده ش یه کم میگیره بزاره رو پول طلاها تا خونه بخرین

اونوقت بگو اینهمه سال بازی دادین منو حالا بدونید بازی خوردین همتون بتنهایی از همتون یه جا انتقام گرفتم  

برید از زندگیمون بیرون


فقط طاقت بیار پا بزار روی غرورت فک کنن گولت زدن


2738

یادت بنداز روزایی که با اون شرایط اومد خاستگاری چقدر رو ابرا بودی

چقدر رویایی بود چقدر دوستش داشتی بیاد گذشته های خوب سعی کن درست کنی بخدا اونم گناه داره اونم آسیب دیده

چقدر رو آب اینور اونور رفت چقدر بدبختی کشید به خودشم نمونده همش دست خانواده شه

نه مالی نه حداقل خونه ای داشته باشه نه زندگی‌ نه مهر همسرش و نه تن سالمی

اونم آسیب دیده بهش دل بسوزون 

بخدا با همین وضعیت هزاران برابر از خانواده بهت پشتوانه هستش

به این فک کن داره پنهان کاری میکنه یعنی امید داره به این زندگی که نباشه

توروخدا ازم ناراحت نباش 

خودتم خیلی لج بازی کردی یادته گفتم زندگیت از هم میپاشه گفتی از خدامه

خودتم مقصری به اینجا کشوندی

با همین روش بری یهو به جدایی میکشه

زندگیت سخت تر میشه 

کااااش بخودت بیای

دلت خوش طلاها نباشه 

چون تنهایی نمیتونی تبدیل کنی به خونه

اینا یه حامی میخواد مثل برادر که شما نداری مثل همسر که شما درگیری دارین اونم تو این شرایط سعی نمیکنه برات خونه کنه سعی میکنه ازت بکشه پول مهریه ت کنه

یادت بنداز روزایی که با اون شرایط اومد خاستگاری چقدر رو ابرا بودی چقدر رویایی بود چقدر دوستش داشتی ...

سلام عزیزدلم دوست مهربونم امیدوارم خوب باشی

پیامهاتو چند بار خوندم

منم ته دلم زندگیمو دوست دارم و دلم نمیخواد از هم بپاشه

درسته خیلی جاها بریدم و خسته شدم ؛ درسته بی سیاستم ؛ ساده ام ؛ همه ی حرفات قبول ؛ اتفاقا به گذشته ها فکر میکنم ؛ به جاهایی که پشتم بود ؛ قبول دارم منم اشتباه کردم ؛ ولی خودش میدونه ؛ خدا هم میدونه من از سر نیاز از سر تنهایی از سر سادگی بد کردم 

ولی اون شرارت کرد؛ خدانشناسه؛ ظالمه ؛ دلش به من که هیچ ؛ برای بچه ی خودشم نسوخت 

الان هم منتظرم با پای خودش با زبون خودش برگرده 

حداقل یه کوچولو ابراز ندامت و پشیمانی بکنه

زور داره عین چی سرمو بندازم پایین و دوباره همون آش و همون کاسه 

ازت ممنونم ؛ از محبتهات ؛ از دلسوزیهای خواهرانت؛ از وقتی که برام میزاری ؛ تو و چند نفر از دوستای دیگم رو که اینجا و تو این سایت باهاشون آشنا شدم تا عمر دارم فراموش نخواهم کرد 


با همین روش بری یهو به جدایی میکشه زندگیت سخت تر میشه  کااااش بخودت بیای دلت خوش طلاها نباشه ...

میگی چیکار کنم دقیقا ؟ 

چه رفتاری نشون بدم که بعدا سوارم نشه ؛ سواستفاده نکنه ؟

میگی چیکار کنم دقیقا ؟  چه رفتاری نشون بدم که بعدا سوارم نشه ؛ سواستفاده نکنه ؟

فقط تند نرو...می‌بینی میاد وسیله ای برداره با غیض و غضب نگاه نکن الان زندگیت به مویی بنده وقت اون نیست که با دست پس بزنی با پا پیش بکشی چون اونم خسته س یهو دیدی خدایی نکرده گفت هرچه بادا باد بزار بپاشه مرگ یبار شیون یه بار


فقط آروم باش ،، اومد تندی نکن.. خودتم منت کشی نکن بقول خودت هم سوار بشه هم آشکارا هرکاری دلش خواست بکنه

نمیدونم الان رابطه تون در چه حالیه مثلا اصلا حرف نمیزنید حتی تلفنی

 بهانه ی پول کنی زنگ بزنی پول بخوای (مبلغ کم بخواه که دوباره بتونی زنگ بزنی)ساعت اداری که خونه نباشه ببینه آرومی با تندی نمیگی با آرامش انگار ن انگار

کمی دلخوش بشه 

اینطوری اگ بتونی یا راه بده چندبار تلفنی صحبت کنیدیواش یواش تلفنی تبدیل میشه به صحبت معمولی

 نرم که بشید اونوقت بگی بیا باهم درمورد مشکلاتمون خودمون حرف بزنیم دیگ منت کشی محسوب نمیشه 

من باور نمیکنم با زور بتونی ازش خونه بکشی باز شما بهتر میشناسیش بنظرت میده...یا میگه بزار تموم کنم مهریه شو قسط بندی کنم هم خونه بدم هم بره


یه وقت فک نکنی اگ زنگ بزنم پول بخوام خودمو کوچیک کردم اصلللللا اینطور نیست الان هنوز شوهرته و پدر بچه ته وظیفه هزینه هاتونو تامین کنه


من آقاتونو نمیشناسمش که بگم به جز آرامش دیگ چه رفتاری کن

مثلا اگ تیکه بندازی قاطی میکنه یا چه رفتاری میکنه

مثلا اگ آقای ما بود بهش چنین شرایطی بودیم بهش میگفتم به هرکی بیشتر وابسته س پدر یا مادر یا هرکس

بهش میگفتم به مادرت بگو بهت یاد بده این بدبختا هنوز زن و بچه ی توهستن درسته مشکلاتی داریم ولی دلیل نمیشه بی پول بزاری بری

بی معرفتی یعنی همین

اینطور بگم یعنی چراغ سبز نشون دادم ولی همچنان قهرم باید دلمو بدست بیاری


یا میاد وسیله برداره با آرامش بگی کم بود وسیله رو حس میکنی ولی من که هیچ جای خالیه ی دخترتم حس نمیکنی

به هیچ وجه از خانواده ش حرف نزن میبینی نقطه ضعفشه

به اونا اونطور حساس شده اصلا از اونا حرف نزن گویی خانواده ای نداره تک تنهاست حرف بزنی ازت متنفر میشه

اونکه به اونا حساسه و نقطه ضعفشه ولی حتی اگ خودت از خانواده ت دل خوشی نداری اگ آقاتون چیزی بگه سریع جبهه میگیری این یادت باشه خودت ناخداگاه حرف نمیزنی

 تو دلت ازشون بیزار باش تو رو فعلا بی تفاوت باش


 ولی با گذر زمان باید باهاشون آشتی کنی وقتی دیدی دارن چراغ سبز نشون میدن محبت به خانوادش باعث میشه زودتر به هدفت برسی چون اونا بیشترین تاثیر رو رو آقاتون دارن

اونام مطمئن بشن دلگرم شدی به زندگی تلاش میکنن پسرشون زودتر صاحبخانه بشه

سياست یعنی هرچی تو دلت داری بروز ندی تو رو باهمه خوب باشی تو دلت بیزار باش تو رو جوری رفتار کنی بگن خداروشکر چه عروس خوبی و با پنبه سر ببری نه که با ساده گی  های هوی کنی آخرشم سر خودت بیکلاه بمونه 


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

دورهمی

markooo | 23 ساعت پیش